دوران تختی ها و موحدها
- جزئیات
- مجموعه: مطالب
در واقع می توان گفت دوران تختی ها و موحدها یعنی دوران عرق ملی در کشتی ایران، با این روند به پایان خواهد رسید.
من دقیقاً نمی دانم در آن دوران اوضاع چگونه بوده است. همین قهرمان هایی که شما نام می برید، یک روزی می گفتند تا ما حقمان را نگیریم، مثلاً پول کافی و یا خانه نداشته باشیم، کشتی نمی گیریم. تختی وقتی قهرمان المپیک ملبورن شد (1956 میلادی: 1335 شمسی)، 50هزار تومان جایزه گرفت. پنجاه هزار تومان در آن زمان خیلی پول بود.
تختی با آن پول یک خانه درندشت از دکتر محمود حسابی در خیابان فرشته در مقصود بیک تهران به قیمت 48هزار و پانصد تومان خرید. ماشین بنز تختی هم قیمتش 1500 تومان بود. آن خانه تختی به پول امروز بالای 8-7 میلیارد تومان و ماشین بنز او هم بالای 400-300 میلیون تومان بود.

در آن زمان هم پول کلانی به ستاره های کشتی داده می شد. تازه کشور دیگری هم وجود نداشت که ستاره های کشتی در صورت نارضایتی از وضع مالی شان، تغییر ملیت دهند و به آن جا بروند. یعنی آن موقع هنوز کشورهای دیگر حاضر نبودند بابت تغییر ملیت به کشتی گیران ما پولی بدهند.
همان موقع که تختی 50هزار تومان بابت قهرمانی در المپیک دریافت می کرد، الکساندر مدویدی که به المپیک می آمد از این خوشحال بود که چند روز به مسافرت آمده است! حریف آمریکایی تختی در فینال المپیک ملبورن، بعد از بازگشت به کشورش هیچ چیزی از دولت آمریکا دریافت نکرد ولی در ایران دولت 50هزار تومان به تختی داد.
پس این طور نبود که کشتی گیران پیش از انقلاب فقط با عرق ملی مدال های جهانی و المپیک را کسب کرده باشند. عرق ملی و علاقه هم بود اما تامین مالی کشتی گیر هم در کار بود. عبدالله موحد به لحاظ مالی تامین بود.
این طور که شما اوضاع مالی کشتی گیران ایران را ترسیم کردید، نمی توان گفت که دستگاه ورزش کشور در تامین مالی آنها کوتاهی چندانی کرده است.
من درباره "کشتی گیران ایران" حرف نمی زنم؛ درباره چند کشتی گیر شاخصی ایران حرف می زنم که شانس پوشیدن پیراهن تیم ملی را پیدا می کنند و به موفقیت می رسند. خیلی از کشتی گیران شایسته ما به مسابقات جهانی رفته اند و به موفقیت نرسیده اند و هیچ نصیبی هم از این همه مزایا نبرده اند. ولی خیلی ها هم از قبل کشتی گرفتن به مدراج بالای علمی رسیده اند، دکترا گفته اند، پست های کلیدی در این کشور گرفته اند و صاحب امکانات مالی شگفت انگیز شده اند.
یکی از ستاره های کشتی ایران، از منطقه زورآباد کرج وارد کشتی شد. اما الان کارش به جایی رسیده است که معدنش را ماهی 5 میلیارد تومان به چینی ها اجاره می دهد! او چرا در این کشور صاحب این موقعیت مالی شگفت انگیز شده است؟ به دلیل کشتی گیر بودنش!
یک ستاره دیگر کشتی ایران، سر چهارراه کوکاکولا، ساختمانی تجاری دارد با ده هزار متر زیربنا! یعنی بالغ بر 50 میلیارد تومان.
این کشتی گیرها همه شان هم مشغول گرفتن مدارک لیسانس و فوق لیسانس هستند و معمولاً هم حقوق می خوانند. گرفتن لیسانس و فوق لیسانس الان شاید کار آسانی به نظر برسد ولی زمانی بود که اگر کسی می خواست به دانشگاه برود، باید هزار مانع را پشت سر می گذاشت ولی این ها الان بدون هیچ مانعی به دانشگاه می روند و تا مدارج بالا هم بدون کنکور پیش می روند.
وقتی فلان ورزشکار در المپیک به موفقیت می رسد و یک مجموعه بزرگ ورزشی را در بهترین نقطه تهران به او می دهند و می گویند این جا صد سال در اختیار تو، به نظر شما این امتیاز کمی است؟


